چگونه زمان را مدیریت کنیم؟
توانایی شما در مدیریت زمان به عنوان مدیر به اندازه هر کار دیگری، تعیین کننده موفقیت یا شکستتان است. زمان منبعی ضروری و غیرقابل جایگزین برای موفقیت است. این ارزشمندترین دارایی شماست. هرچه از زمان خود بهتر استفاده کنید، موفقتر خواهید بود. میزان کنترلی که بر زمان و زندگی خود دارید، شاخصی مهم از میزان آرامش درونی، هماهنگی و سلامت ذهنی شما است.
چهار عامل بهرهوری از زمان
- نخستین عامل اشتیاق است.
- دومین عامل قاطعیت است.
- سومین عامل اراده است.
- چهارمین عامل، انضباط است.
همه افراد موفق از زمان خود به خوبی استفاده میکنند. همه افراد ناموفق استفاده ضعیفی از زمان خود دارند. یکی از مهمترین قوانین موفقیت “ایجاد عادات خوب و تبدیل کردن آن ها به ارباب شما است.”
هر آنچه میتوانید را با امکانات موجود و همین الان انجام دهید :
باید به خودتان بگویید "زندگیم ارزشمند و مهم است و برای هر دقیقه و ساعت آن ارزش قائلم. میخواهم از این ساعتها به خوبی استفاده کنم تا در زمانی که در اختیار دارم، بیشترین موفقیت را کسب کنم."
خبر خوب اینکه مدیریت زمان یک مهارت مدیریتی است. مجموعهای از مهارتها است که میتوانید بیاموزید، تمرین کنید و با اراده و تکرار در آنها استاد شوید.
روانشناسی مدیریت زمان
تفکر و احساسی که نسبت به خود دارید تا حد زیادی تعیین کننده کیفیت زندگی است و هسته احساسی شخصیت شما عزت نفس است، یعنی میزانی که خودتان را دوست دارید. عزت نفس تا حد زیادی با روش استفاده شما از زندگی و زمان برای بهرهبرداری از همه توانتان، تعیین میشود. وقتی به شکلی موثر کار کنید، عزت نفستان افزایش مییابد و برعکس آن نیز صادق است.
افرادی که زمان خود را خوبی مدیریت میکنند، احساس مثبت و اعتماد به نفس دارند و مسئول زندگیشان هستند.
قانون کنترل
بر اساس این قانون هنگامی نسبت به خود احساس خوبی دارید که بدانید کنترل زندگیتان را در دست دارید و هنگامی که احساس کنید کار و زندگی از دستتان خارج شده، احساسی منفی نسبت به خود خواهید داشت.
روانشناسان به تفاوت میان کنترل درونی، یعنی وقتی احساس میکنید بر سرنوشت خود تسلط دارید و کنترل بیرونی یعنی وقتی احساس میکنید تحت کنترل شرایط خارجی هستید، اشاره میکنند.
وقتی تحت کنترل عوامل بیرونی هستید، احساس میکنید که در زمانی محدود کارهای فراوانی برای انجام دادن دارید و اینکه واقعا مسئولیت زمان و زندگی از دستتان خارج است.
برای اینکه بهترین عملکرد را داشته باشید، باید عمیقاً احساس کنید که بر حوزههای مهم کسبوکار زندگی شخصی خود کنترل دارید.
افکار و احساسات شما
در اصطلاح روانشناسی هر شخصی خودانگارهای دارد. یک برنامه درونی که رفتار او را در همه حوزههای مهم زندگی تعیین میکند. افرادی که با کمک مدیریت زمان، خودانگاره خوبی دارند، دیدگاه و تفکرشان درباره خود این است که بسیار منظم و بهرهور هستند. آنها مسئولیت کامل زندگی و کارشان را بر عهده دارند.
خودانگاره از همه ایدهها، اَشکال، تصاویر و به خصوص باورهای شما درباره خودتان به ویژه روشی که برای مدیریت زمان دارید، تشکیل میشود.
باورها به واقعیت تبدیل میشوند
از آنجا که خودانگاره باعث میشود همواره تلاش کنید تا بین دیدی که در درون نسبت به خود دارید و عملکرد بیرونیتان سازگاری ایجاد کنید، اگر باور داشته باشید که زمان خود را خوبی مدیریت میکنید، مدیر زمان خوبی خواهید بود.
اگر عادت داشته باشید که دیر به جلسات و قرار ملاقاتها برسید، یا باور داشته باشید که فرد نامنظمی هستید، آن عادتها به رفتار خودکارتان تبدیل میشود. اگر باورهایتان را درباره میزان اثربخشی و کارایی خود تغییر ندهید، تواناییتان در مدیریت زمان هم تغییر نمیکند.
1.تصمیم بگیرید
فقط باید از چهار عامل اشتیاق، قاطعیت، اراده و انضباط استفاده کنید. مهمتر از اینکه تصمیم بگیرید که عادت مدیریت زمان ویژه برای خود ایجاد کنید.
2.ذهنتان را برنامهریزی کنید
گفتگوی درونیتان را تغییر دهید.وقتی احساس میکنید کار زیادی بر سرتان ریخته است، کمی استراحت کنید و به خود بگویید "من کاملا منظم و بسیار بهرهور هستم"
وقتی دیگران درباره روش گذران زمانتان از شما میپرسند، به آنها بگویید “من در مدیریت زمان عالی هستم” هرگاه میگویید “من منظم هستم” ضمیر ناخودآگاهتان این واژگان را به عنوان یک دستور میپذیرد، به شما انگیزه میدهد و محرکی میشود تا در واقعیت هم رفتارهای منظمی داشته باشید.
3.خود را ایدهال تجسم کنید
خودتان به عنوان یک مدیر زمان عالی تجسم کنید. خود را منظم، کارا و مسلط بر زندگیتان ببینید. به یاد داشته باشید دیدی که خودتان نسبت به شخصیت خود دارید، همان شخصیتی است که در بیرون از خود نشان میدهید.
4.وانمود کنید که ...
وانمود کنید از قبل یک مدیر زمان خوب بودهاید. در واقع وقتی “چیزی را وانمود میکنید تا به آن دست یابید”، میتوانید کارها، عادات و رفتار خود را تغییر دهید.
ارزشهایتان را مشخص کنید
یکی از قوانین مورفی میگوید که قبل از اینکه هر کاری را انجام دهید، کار دیگری برای انجام دادن وجود دارد. زمان خود را به خوبی مدیریت کنید، مگر اینکه ارزشهایتان را دقیقاً بشناسید.
مدیریت زمان صحیح نیازمند این است که مجموعهای از رویدادها را کنترل کنید که بیشترین اهمیت را برایتان دارد. اگر کاری برایتان مهم نباشد، هرگز انگیزه و اراده کنترل زمان را نخواهد داشت.
معنا و هدف
با استفاده از تکنیکهای مدیریت زمان میتوانید کاراتر شوید، اما اگر در انجام کاری کاراتر شوید که برایتان معنایی ندارد، هیچ نفعی برایتان نخواهد داشت. ای نوع کارایی بیشتر صرفاً احساس ازخود بیگانگی، ناامیدی و نگرانی را افزایش میدهد.
برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلید ؟
تنها زمانی احساس شادی و ارزش واقعی میکنید که فعالیتهای روزانهتان با ارزشهایتان هماهنگ باشند. استرس، تنش، نگرانی و ناامیدی در زندگی و کار از انجام کارهایی حاصل میشود که با باورهایتان در تناقض است.
وقتی طوری زندگی میکنید که با ارزشهایتان سازگار است، به نظر میرسد که جریانی دائم از انرژی، اشتیاق و خلاقیت را تجربه میکنید.
شما فوقالعادهاید
این موضوع را درک کنید و بپذیرد که شخصی منحصربه فرد و وفوقالعادهاید. ارزشهای شما در طول دوران زندگی رشد کرده و تکامل یافتهاند.
به چشم انداز و ماموریتتان فکر کنید
تفکر سریع نوعی تفکر است که برای مدیریت وظایف، مسئولیتها، فعالیتها، مشکلات و شرایط کوتاه مدت استفاده میکنیم. در اغلب موارد، تفکر سریع برای فعالیتهای روزانه بسیار مناسب است.
دومین نوع تفکر به عقیده کانمن، تفکر آهسته است.
یعنی زمانی که کنار میکشید و قبل از تصمیمگیری برای انجام کار، زمان بیشتری را به تفکر دقیق درباره جزئیات شرایط اختصاص میدهید. دیدگاه کانمن این است که عدم استفاده از تفکر آهسته در هنگام لزوم و نیاز، دلیل بسیاری از اشتباهات ما در زندگی است.
قبل اقدام فکر کنید
در بیشتر مواقع خود را به شدت مشغول کار مییابید، اما زمانی را به توقف و اندیشیدن به خواسته و هدف واقعیتان اختصاص ندادهاید.
قبل از اینکه پایتان را روی پدال گاز زندگی فشار دهید، باید دید کاملا شفافی نسبت به هدف خود داشته باشید.
تعریف تعصب این است که پس از فراموش کردن هدف، تلاشهایتان را دو برابر کنید.
به پایان بیندیشید
خروجیهای مطلوب خود را به وضوح مشخص کنید.
به گفته استفان کاوی "کار خود را با تجسم پایان آن، آغاز کنید."
هنگامی که در تلاش برای بالا رفتن از نردبان موفقیت هستید، مطمئن شوید که آن را به دیوار مناسبی تکیه دادهاید.
روش خود را بررسی کنید
وقتی دقیقا بدانید میخواهید چه کاری انجام دهید، آن وقت باید از خودتان بپرسید “قرار است چطور آن را انجام دهم؟” سوال بعدی این است که “کار چطور پیش میرود؟” اغلب، سوالاتی درباره فرضیات خود بپرسید.
به گفته پیتر دراکر "در ریشه هر شکست، فرضیات سرگردانی نهفته است"
به دنبال راه بهتری باشید
وقتی سوال “کار چطور پیش میرود؟” را مطرح میکنید، باید یک سوال مهم دیگر را نیز در ذهن داشته باشید : “آیا راه بهتری هم وجود دارد؟” حقیقت این است که تقریبا همیشه روشی متفاوت و بهتر برای رسیدن به یک هدف وجود دارد. این راه ممکن است سریعتر، ارزانتر، ساده تر و کاراتر باشد.
بسیاری از افراد سخت کار میکنند، اما در جهت و مسیری اشتباه گام برمیدارند. آنها کاری که قرار است انجام دهند و جایی که قرار است به آن برسند را به وضوح نمیشناسند، اما نمیخواهند با این احتمال که در اشتباه هستند، روبهرو شوند. فرایند مطرح کردن سوالات سخت نیازمند تفکر آهسته است، اما میتواند سرعت دستیابی به اهداف کسبوکار، چشمانداز و ماموریت را به شدت افزایش دهد.
به آینده بروید و به عقب نگاه کنید
هر روز سی دقیقه یا بیشتر را به مرور اهداف، برنامهها و پیشرفتتان اختصاص دهید. بهترین زمان انجام این کار ابتدای روز است. زمانی را به تفکر، برنامهریزی، رویاپردازی و خلاقیت اختصاص دهید.
شما باید قبل از هر اقدام، درباره کاری که قرار است انجام دهید، مطالعه کنید، مرور کنید، تأمل کنید و بیندیشید.
سعی کنید زمانی را به ارزیابی زندگی و فعالیتهای خود در گسترهای بزرگتر اختصاص دهید. به این بیندیشید که امروز کجا هستید و می خواهید پنج سال دیگر کجا باشید.
چشم انداز بلند مدت
بن فیلد دریافت که افراد موفق زمانی را به تفکر درباره آینده دور و اغلب 10 تا 20 سال آینده اختصاص می دهند و دقیقا مشخص می کنند که می خواهند در آن زمان در زندگی و کار خود به چه جایگاهی رسیده باشند. سپس به زمان حال باز می گردند و اطمینان حاصل می کنند که هر کاری که در حال حاضر انجام می دهند با جایگاهی که می خواهند در آینده بدان دست یابند، سازگار است.
در زمان حال تصمیمات بهتری اتخاذ کنید
وقتی به روشنی میدانید که در زمانی مشخص در آینده چه جایگاهی را میخواهید، در زمان حال تصمیمات بهتری میگیرید. قانون این است که چشمانداز بلندمدت، تصمیمگیری کوتاه مدت را بهبود میبخشد.
برای اجرای تکنیک های مدیریت زمان آماده شوید
اگر در مسیری که خودتان تعیین کردهاید، حرکت نکنید، هرگز نمیتوانید زمان خود را به گونهای مدیریت کنید که سرعت موفقیتهایتان را افزایش دهد. وقتی استراتژیها و تاکتیکهای مدیریت زمان بدون چشماندازی شفاف از آینده به کار گرفته شوند، شما را به مقصدی میبرند که هیچ جذابیتی برایتان ندارد و فقط سریعتر به آن میرسید.
برنامه های مکتوب تهیه کنید
نخست، در سازماندهی بر اساس توالی، فهرستی از فعالیتهای خود به ترتیب زمانی از اولین گام تا آخرین گام قبل از دستیابی به هدف یا اتمام پروژه تهیه کنید.
به قول هنری فورد "اگر اهداف خود را به بخشهای بسیار کوچک تقسیم کنید، میتوانید به بزرگترین هدفها هم دست یابید."
همه مدیران زمان موفق، برنامهریزان خوبی هستند. آنها فهرستها و ریز فهرستهایی برای دستیابی به هر هدف بزرگ و کوچک دارند. هر دقیقهای که صرف برنامهریزی میشود، باعث 10 دقیقه صرفهجویی در زمان اجرا میشود.
وقتی هدف شفافی داشته باشید، آن وقت میتوانید فهرستی از همه کارهای لازم برای دستیابی به هدف را تهیه کنید. همیشه وقتی به موارد جدید فکر میکنید، آنها را به فهرست اضافه کنید تا کامل شود. فهرست خود را با دو روش توالی و اولویتبندی سازماندهی کنید.
دوم، با پذیرفتن اینکه 20 درصد موارد فهرست، تعیین کننده 80 درصد ارزش و اهمیت کارهایی هستند که انجام میدهید، اولویتهایی را از میان این موارد انتخاب کنید.
به قول گوته "مواردی که از اهمیت زیادی برخوردارند هرگز نباید تحت تسلط موارد بی اهمیت قرار گیرند"
عمل بدون برنامهریزی دلیل هر شکستی است.
افراد موفق درک شفافی از اینکه چه کسی هستند و در هر حوزه از زندگی خود چه میخواهند، دارند این افراد علاوه بر داشتن اهداف مکتوب، برنامههای عملی مکتوبی هم دارند که هر روز از آنها پیروی میکنند.
برنامه ریزی برای دستیابی به هدف
وقتی هدف بزرگتری برای خود و کسبوکارتان تعیین میکنید، باید از خود این چهار سوال بپرسید :
- مشکلات و موانعی که میان شما و دستیابی به اهداف وجود دارد، کدامند؟
- چه دانش، مهارت و اطلاعات بیشتری برای دستیابی به هدف یا تکمیل پروژه لازم است؟ جاش بیلینگز مینویسد “دانستههای بشر آسیبی به او نمیرساند، بلکه دانش اشتباه به او صدمه میزند”
- افراد، گروهها و سازمانهایی که در راستای دستیابی به هدف به کمک و همکاریشان احتیاج دارید، کدامند؟
- از میان همه کسانی که می توانند در دستیابی به هدف به شما کمک کنند، مهمترین فرد چه کسی است؟
پروژهها را روی نمودار ببرید
موفقیت کاری شما تا حد زیادی به توانایی شما در انجام پروژه است، که آن را “وظیفه چندکاره” مینامند. پروژه نتیجهای است که نیازمند انجام مجموعهای از کارهای کوچکتر است. شاید قدتمندترین ابزار برای حداکثر کردن اثربخشی چک لیست باشد. چک لیست شامل مجموعه مکتوبی از گامها با ترتیب زمانی است که پیش از شروع کار تهیه میکنید.
نمودار Pert تهیه کنید
با استفاده از نمودار Pert که مخفف تکنیک برنامه ریزی، ارزیابی، بازبینی است. همه گامهای لازم و زمان اتمام آنها برای رسیدن به نتیجه نهایی را به شکل گرافیکی ترسیم کنید. اگر باید کاری را تا آخر ماه انجام دهید، میتوانید خط زمان خود را تا پانزدهم یا بیستم ماه رسم کنید تا اگر تصادفا تاخیر یا مشکلی غیره منتظره پیش آمد، به برنامهتان برسید. همیشه این قانون مورفی را به یاد داشته باشید که“هر چیزی که بتواند خراب شود، خراب میشود”
اهداف شفافی برای همه تعیین کنید
باید مسئولیت هر هدف اصلی و فرعی انجام کار یا پروژه را به شخص خاصی واگذار کنید. به یاد داشته باشید که فوق العادهترین استعدادی که در وجود شما نهفته است توانایی تفکر، به خصوص تفکر پیشاپیش درباره کارها است. هر چه زمان بیشتری را صرف تفکر و برنامهریزی روی کاغذ کنید، نتایج بهتری میگیرید و سریعتر به آن نتایج میرسید.
فهرستی از کارهای روزانه تهیه کنید
شاید نیرومندترین ابزار مدیریت زمان، تهیه فهرستی از کارهای روزانه باشد تا از آن به عنوان دستور کار روزتان استفاده کنید. همه مدیران زمان موفق روی کاغذ فکر میکنند و بر اساس فهرست روزانه کارها عمل میکنند. بهترین زمان تهیه فهرست، شب قبل است تا ذهن ناخودآگاهتان هنگام خواب بتواند روی فهرست کار کند. وقتی صبح بیدار میشوید، اغلب ایدهها و دیدگاههایی در ذهن دارید که برای دستیابی به مهمترین اهداف فهرست به شما کمک میکند.
بهتر بخوابید
بعضی افراد شبها بسیار بد میخوابند زیرا نگران فراموش کردن کارهایی هستند که روز بعد باید انجام دهند. اگر قبل از خواب فهرستی تهیه کنید و همه برنامههای خود را برای روز کاری بعد بنویسید، بسیار بهتر میخوابید و سرحالتر از خواب بیدار میشوید.
روش الف، ب، پ، ت، ث
وقتی فهرستی از همه کارهای روز بعد تهیه کردید، آن را با استفاده از روش الف، ب، پ، ت، ث سازماندهی کنید. این تمرین را با تهیه فهرستی از کارهای روز بعد آغاز کنید. سپس قبل از شروع کار در کنار هر مورد الف، ب، پ، ت، ث بگذارید.
مورد الف کاری است که باید حتما انجام دهید. این مورد کار بسیار مهمی است که انجام دادن یا ندادنش عواقبی جدی در پی خواهد داشت. کنار مواردی که حتما همان روز باید انجام شوند، الف بگذارید.
موارد ب کارهایی هستند که بهتر است انجام شوند. انجام دادن یا ندادنشان عواقب کمی دارد اما اهمیتشان به اندازه موارد الف نیست. قانون این است که تا وقتی یکی از موارد الف باقی مانده است، نباید سراغ موارد ب بروید.
انجام دادن موارد پ خوب است، اما هیچ عواقب مثبت یا منفی ندارد. گفتگو با همکار، خوردن یک فنجان چای بیشتر یا چک کردن ایمیل، کارهایی است که انجامشان خوب است و اغلب خوشایند و لذتبخش هستند، اما انجام دادن یا ندادنشان هیچ عواقب و اثری در میزان اثربخشی کاری شما ندارد.
مؤسسه رابرت هف اینترنشنال تخمین میزند که 50 درصد زمان کار، صرف فعالیتهای پ میشود، کارهایی که هیچ فایدهای برای کسبوکار ندارند.
هر فردی مخلوق عادات است. افراد موثر عادات خوبی برای خود ایجاد کرده و آنها را به ارباب خود تبدیل می کنند افراد غیرموثر تصادفا عادات بدی برای خود ایجاد می کنند و سپس همان عادات بد کنترل زندگی شان را در دست می گیرد.
فعالیت ت کاری است که میتوانید آن را به شخص دیگری واگذار کنید. قانون این است که باید هر کاری را که میتوانید به دیگران واگذار کنید تا وقت آزاد بیشتری برای پرادختن به کارهای الف داشته باشید. کارهای الف و انجام موفقیتآمیز آنها تا حد زیادی مسیر شغلی شما را مشخص میکند.
مورد ث کاری است که باید آن را به طور کلی حذف کنید. در مجموع، فقط زمانی کنترل وقت خود را در دست خواهید داشت که انجام کارهایی که دیگر لازم نیستند را متوقف کنید.
هرگز کاری را که در فهرست ثبت نشده، انجام ندهید. اگر کار یا پروژه جدیدی پیش آمد، آن را در فهرست بنویسید و قبل از شروع کار روی آن، اولویتی براش تعیین کنید. اگر ایدهها و کارهای جدید را ننویسید و در عوض به تقاضاهای بیوفقه برای گرفتن وقتتان واکنش و پاسخ دهید، به سرعت کنترل روز خود را از دست داده و در نهایت میبینید که اکثر وقتتان را برای کارهای کم ارزش و بی ارزش هدر دادهاید.
فقط به یاد داشته باشید که در دنیای کار، تنها چیزی که باید بفروشید، وقتتان است. اطمینان حاصل کنید که وقت خود را بر ارزشمندترین و مهم ترین کارهایی متمرکز کرده اید که می توانند بیشترین کمک را به کسب و کارتان کنند.
درست همانطور که به فهرست وظایف برای هدایت کسبوکار در طول روز نیاز دارید، به فهرست کارهای غیر لازم هم نیاز دارید تا در مسیر بمانید. اینها همان کارهایی هستند که از قبل تصمیم گرفتهاید در صورت پیش آمدن انجامشان ندهید، حتی اگر بسیار وسوسهانگیز باشند. به کاری که نمودی از ارزش والای زمانتان نیست، نه بگویید.
خود را تحت فشار بگذارید
بزرگترین دشمن مدیریت زمان و بهرهوری فردی در دنیای امروز “بزرگ جلوه دادن موارد کوچک است “
از آنجا که هر فردی تمایلی طبیعی برای حرکت در مسیری با کمترین مشکل و رسیدن به گوشه امن دارد، بسیار معمول و طبیعی است که افراد در ابتدای روز کارشان را با وظایف و فعالیتهای کوچک، آسان، مفرح، لذت بخش و معمولا بیاهمیت آغاز کنند. اما متاسفانه هر کاری را که در ابتدای روز انجام دهید، به سرعت به الگویی تبدیل میشود که در ساعات بعدی روز از آن پیروی میکنید. شاید در انتهای روز ببینید که همه زمان خود را صرف کارهای کوچک و بیاهمیت کردهاید و هیچ کار ارزشمندی انجام ندادهاید.
سه سوال جادویی
- اگر فقط بتوانم در طول روز یکی از کارهای این فهرست را انجام دهم، کدام کار بیشترین ارزش را برای کسبوکارم دارد؟
- اگر فقط بتوانم دو مورد از این فهرست را در طول روز انجام دهم، دومین کاری که بیشترین کمک را به کسبوکارم میکند، کدام است؟
- اگر فقط بتوانم سه مورد از این فهرست را در طول روز انجام دهم، سومین کاری که بیشترین کمک را به کسبوکارم میکند، کدام است؟
نکته مهم آن است که اگر پاسخ این سه سوال را ندانید، کاملا به دردسر میافتید و در خطر تلف کردن وقت و زندگی خود در محل کار هستید.
یک اصل درباره شیوه زندگی
چیزی که بیشترین اهمیت را دارد این است که همواره این سوال را از خود بپرسید :”در حال حاضر ارزشمندترین روش استفاده از وقتم چیست؟ ” سپس خود را موظف کنید تا آن کار را هر چه که هست، شروع کرده و به اتمام برسانید.
برای اینکار باید موارد زیر را رعایت کنید:
کار مهم چیزی است که عواقب بلند مدتی برای شغلتان دارد. کار فوری چیزی است که نمیتوان آن را به تأخیر انداخت یا به بعد موکول کرد. کار مهم و فوری چیزی است که هم اکنون “با آن مواجه هستند”.
مهم ترین وظایف و اولویت های اصلی شما نیز فوری و مهم هستند. این بخش را “قسمت فوریت” می نامند.
دومین نوع وظایف کارهایی است که مهم هستند، اما فوری نیستند. میتوان آنها را حداقل برای زمان کوتاهی به تأخیر یا تعویق انداخت.
این کارها در “قسمت اثر بخشی” قرار میگیرد.
این کارها در “قسمت فریب” قرار میگیرند. افراد فکر میکنند از آنجا که در طول روز مشغول هستند، حتما ارزشمندند، اما با انجام این کارهای غیرمرتبط خودشان را فریب میدهند.
چهارمین نوع فعالیتی که افراد هنگام کار انجام میدهند، وظایفی است که نه فوری هستند و نه مهم. این کارها در “قسمت اتلاف” قرار میگیرند.
سخن آخر
نکته نهایی درباره مدیریت زمان حفظ تعادل است. مهمترین چیزی که میتوانید در زندگی خود نهادینه کنید تعادل و میانهوری است. اغلب، افراد از برنامههای مدیریت زمان استفاده میکنند تا بتوانند تعداد کارهایی که میتوان در روز انجام داد را افزایش دهند.
با این حال به قول یک حکیم "زندگی بیش از آن ارزش دارد که فقط بخواهید سرعتش را بیفزایید."
هدف اصلی یادگیری و تمرین مهارتهای مدیریت زمان، ارتقا و بهبود کیفیت کلی زندگی است، یعنی افزایش میزان خوشحالی و لذتی که تجربه میکنید.
هرآنچه سؤال یا مُشکلی در ارتباط با این مقاله دارید از طریق دیدگاه در میان بُگذارید، دیدگاه شما بدون پاسخ نخواهد ماند.
الهه شکرشکن هستم، در زمینههای برنامهنویسی، حسابداری، حسابرسی، طراحیسایت، طراحی گرافیک، ترجمه و تولید محتوا فعالیت میکنم.

اندازه هر کس به اندازه همت او است. (امام علی)
تولیدکننده محتوا: الهه شکرشکن
کپی با ذکر منبع بدون اشکال است
لطفاً به این مقاله امتیاز دهید
چقدر این مقاله مفید بود؟
بر روی یک ستاره کلیک کنید تا امتیاز شما مشخص شود!
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 3
اولین نفری باشید که به این مقاله امتیاز میدهید
2 دیدگاه
ساجده نوبخت
سلام، ممنون بابت این مطلب مفید، خسته نباشید
الهه شکرشکن
سلام خیلی ممنون از نظر شما، خوشحالم که این مقاله برای شما مفید بود